دلنوشته های مهرداد اکبری

ساخت وبلاگ
 

می گویی چه کنم؟
دست بر دهان خویش بگذارم و
باز تکرار سکوت...!
نه عزیز!
مجبورم به روایت این حکایت ناتمام
این جا هر دل و دست خسته ای
پر از ظهور بی محال حادثه است
سلاخ ترانه ها
گه شب های_تشویش و شک را نخواهد شست ...
کجا اهل این همه بیداری_ ناتمام بوده ایم؟
دلم می خواهد
گاهی پناه ببرم به فراموشی
بروم جایی
دورتر از درد دوایر و دیوار...
اما چه کنم ؟
این همه اندوه ناتمام
مرا خانه نشین کلمات و سکوت کرده است

مهرداد اکبری

دلنوشته های مهرداد اکبری...
ما را در سایت دلنوشته های مهرداد اکبری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehrdadakbari2000a بازدید : 169 تاريخ : جمعه 30 مهر 1395 ساعت: 17:51

 

کوهستان
دامنه
گردنه های باران گیر
دریا
بوی خوش ریحان و نان تازه
عطر شیر ماسیده بر پستان ستاره
مادیان تازه سال علف چر
چه هوایی دارد اینجا
در سایه سار فروردین پرشکوفه
بیتوته کرده ایم.
گفتند: هنوز تا عیش اطلسی های اردی بهشت
یکی دو بوسه ی دیگر باقی است
باید تا رستگاری پروانگان پیله نشین،
بی قراری این دل را تحمل کنیم!


مهرداد اکبری

دلنوشته های مهرداد اکبری...
ما را در سایت دلنوشته های مهرداد اکبری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehrdadakbari2000a بازدید : 192 تاريخ : جمعه 30 مهر 1395 ساعت: 17:51

 

گفتند :
دیگر کار دریا تمام است
دیو ددمنش
دریا را
تصاحب کرده است ...
تو باور نکن
باید بدانی
که استقامت دریا
بیش از این حرف هاست
که آبی ها را به زنجیر بست ...
نگران نباش بوتیمار تشنه
دریا هرگز به زانو نخواهد نشست !!!

مهرداد اکبری

دلنوشته های مهرداد اکبری...
ما را در سایت دلنوشته های مهرداد اکبری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehrdadakbari2000a بازدید : 210 تاريخ : سه شنبه 27 مهر 1395 ساعت: 5:46

 

گفتند :
دیگر کار دریا تمام است
دیو ها خنیا گران _ دریایی را
زنجیر می زنند ...
تو باور نکن
باید بدانی
که استقامت دریا
بیش از این حرف هاست
که آبی ها را به ریسمان بست ...
نگران نباش بوتیمار تشنه
دریا هرگز به زانو نخواهد نشست !!!

مهرداد اکبری

دلنوشته های مهرداد اکبری...
ما را در سایت دلنوشته های مهرداد اکبری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehrdadakbari2000a بازدید : 186 تاريخ : سه شنبه 27 مهر 1395 ساعت: 5:46

 

جمعه ی سرد_ زمستان است
باد از جانب صنوبران_شکسته می وزد
و کلاغ سالخورده ، خسته از نوبت مرگ
روی سیم_ تلفن نشسته است ....
باز هم جمعه
آغاز ترانه ی دلتنگی !
دلم می خواهد آنقدر این آسمان مغموم را
فریاد کنم
تا مردگان زمین از خواب نا بهنگام برخیزند !
گاه از خودم می پرسم
پس آن نجات بخش پنهان
کی به دادمان خواهد رسید ؟!

مهرداد اکبری

دلنوشته های مهرداد اکبری...
ما را در سایت دلنوشته های مهرداد اکبری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehrdadakbari2000a بازدید : 172 تاريخ : يکشنبه 25 مهر 1395 ساعت: 9:50

  شاخه های سیاه شب روئیده اندمادرم ، بی خیال از طعنه ی باد ونگاه آسمان،سر در آغوش پنجره نهاده استخاطرات خاموشش رامروری چندباره می کندرد پای بغضش روی سطر ،سطر ستاره ها پیداستسرش پر از مشقهای خط خورده ی زندگیدلش گنجه ی بی پایان عشق ودستش پر از ستاره های مهربانیچقدر دوست دارد که باد،نامه ای از گمشدگان نزدیکش بیاورد!چقدر دوست دارد که تمام کبوتران سرمازده رابه خواب خوش کوچه های کودکی بازگرداندچقدر دوست دارد که اسم همه گلهای بهار گمشده را به یاد آوردوچقدر دوست دارد که به دامن گهواره وترانه ی دلنشین دریا برگردد! مهرداد اکبری دلنوشته های مهرداد اکبری...
ما را در سایت دلنوشته های مهرداد اکبری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehrdadakbari2000a بازدید : 203 تاريخ : يکشنبه 25 مهر 1395 ساعت: 9:50

 

اینجا نمام پروانه های بی خبر هم می دانند
که حالا من یک طوری عجیب
شیفته ی زمزمه ی نام توام!
مگر می شود یاد آن همه خنده را
در پیاله ی فراموشی رها کرد؟
مگر می شود به آن همه اشتیاق گفت:
خداحافظ!
اگر بخواهی از راز این همه بغض بگذری
هیچ سهمی از فال روشن ستاره نخواهی برد.
حالا بیا به خواب خانه برگرد و
دمی رو به این دل بی قرار حوصله کن!

مهرداد اکبری

دلنوشته های مهرداد اکبری...
ما را در سایت دلنوشته های مهرداد اکبری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehrdadakbari2000a بازدید : 169 تاريخ : پنجشنبه 22 مهر 1395 ساعت: 4:09

 

وقتی
درختان آبستن را می بینی
که از درد به خود می پیچند و
دریغ از نوزاد برگی،
مردان را که می کوشند
بر سر اعتقاد خویش
کلاهی نو بگذارند
و شاعران را
که قلم می فشارند
به قرائت تازه ای از متن کپک،
شاید بهار آمده باشد
خوش باش!

مهرداد اکبری

دلنوشته های مهرداد اکبری...
ما را در سایت دلنوشته های مهرداد اکبری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehrdadakbari2000a بازدید : 182 تاريخ : سه شنبه 20 مهر 1395 ساعت: 1:55

 

آواز نی لبک
از کرانه های جنوب مرا صدا می زند
بوی خوش حصیر
از خمیازه ی دریای شمال می وزد
غبار سم اسبان
بر کوه های مغرب تاخت می زند
بانگ داغ کویر
گلوی دل سوختگان مشرقی را تشنه تر می بوید
و خنکاست هنوز
هنوز هم صدای نی لبک مرا به سوی تو در آن سوی دریا می برد ....

مهرداد اکبری

دلنوشته های مهرداد اکبری...
ما را در سایت دلنوشته های مهرداد اکبری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehrdadakbari2000a بازدید : 191 تاريخ : شنبه 17 مهر 1395 ساعت: 23:28

  خانه هنوز بوی پیراهن_ تو می دهد .... گلهای آن همه قرار نیامدهلای کتاب کهنه مرده اندو قاب عکست اینجابر طاقچه ای که هنوز زل می زند به من ... پس تو در کدام ایستگاه مه آلود انتظار... ای دورترین رویای بی نشان!چرا هرچه آوازت می دهم که بیانیامدی !آه دختر پوشیده در گریه !چقدر دهلیز تاریک کوچه رابه جانب آن نشانی_همیشگی رفتم وباز نیامدیچقدر در پس آستین باد فریاد ها زدمو تو نفهمیدی!مگر چه گذشت که محکوم بی دلیل این حصار تنهائیم ؟!آواز این همه خاطره شکسته است.من در این سوی فاصله های بی چراغهمیشه چشم به راهت خواهم ماند. مهرداد اکبری دلنوشته های مهرداد اکبری...
ما را در سایت دلنوشته های مهرداد اکبری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehrdadakbari2000a بازدید : 199 تاريخ : جمعه 16 مهر 1395 ساعت: 23:58

 

نگران نباش !
دیگر هیچ خبری از اوقات بغض نیست
نه پچ پچ واژه های بی قرار و
نه تولد نابهنگام ترانه ی بی مجال...
انگار وقت ملایم بوسه نزدیک است.

مهرداد اکبری

دلنوشته های مهرداد اکبری...
ما را در سایت دلنوشته های مهرداد اکبری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehrdadakbari2000a بازدید : 140 تاريخ : جمعه 16 مهر 1395 ساعت: 10:59

 

آسمان پر از شکوفه های ستاره است
باد در گهواره ی ابرها خواب وطن می بیند
من اینجا در کنار عطر رازقی ها نشسته ام
و فاخته های خفته را نگاه می کنم
چه هوای خوشی دارد این خلوت آشنا...
کاش این شب پره های بی قرار هم
به خواب می رفتند!

مهرداد اکبری

دلنوشته های مهرداد اکبری...
ما را در سایت دلنوشته های مهرداد اکبری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehrdadakbari2000a بازدید : 163 تاريخ : چهارشنبه 14 مهر 1395 ساعت: 19:42

 

سلام کافه چی
شبت خوش
دل و دماغت چاق
می دونم بد موقع اومدم
اما دله دیگه شب و روز نمی شناسه
کافه چی یه لیوان آرامش میخوام،داری ؟
...
کافه چی!!!
قهوه ام را شیرین کن
آن روزها که تلخ می خوردم،روزگارم شیرین بود...

مهرداد اکبری

دلنوشته های مهرداد اکبری...
ما را در سایت دلنوشته های مهرداد اکبری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehrdadakbari2000a بازدید : 230 تاريخ : سه شنبه 13 مهر 1395 ساعت: 20:37

 

کی می شود دوباره
به خواب خانه برگردی و
خلوت بی چراغ مرا
از آن عریانی روشن کنی؟
کی می شود دوباره
در ترانه ام بنشینی و
این پیاله ی باژگونه را
از طعم آب و انعکاس بوسه پر کنی؟
کی می شود ......؟

مهرداد اکبری

دلنوشته های مهرداد اکبری...
ما را در سایت دلنوشته های مهرداد اکبری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehrdadakbari2000a بازدید : 168 تاريخ : دوشنبه 12 مهر 1395 ساعت: 20:09

 

تو بی جهت به این شب بی منطور
بد گمان می شوی!
همه چیز درست است؛
مردمان در خواب
شهر،ساکت و سر به راه
و ماه که شریک ا ندوه من در پشت ا بر ها ...
حالا مرا تشنه تر از پلنگی ببوس که به صبح نمی رسد
بعد هم برو بخواب. ....

مهرداد اکبری

دلنوشته های مهرداد اکبری...
ما را در سایت دلنوشته های مهرداد اکبری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehrdadakbari2000a بازدید : 181 تاريخ : دوشنبه 12 مهر 1395 ساعت: 20:09

 

دیروز را بخاطر امروز باختیم
امروز را بخاطر دیروز
و فردا را که هنوز...
هی کولی فال بین پرگو!
بیخود از دیدن این خطوط گنگ
به اقبال آینه شک نکن ...
گناهکار ما هستیم
همین و بس

مهرداد اکبری

دلنوشته های مهرداد اکبری...
ما را در سایت دلنوشته های مهرداد اکبری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehrdadakbari2000a بازدید : 166 تاريخ : يکشنبه 11 مهر 1395 ساعت: 4:54

 

در تكه كاغذي ثبت شده است
در هفتم مهر ماه
از پدري مهربان و
مادري بس مهربان تر
در خيابان ساسان
پا به اين دنيا گذاشته ام
اما
سال هاست كه در ابتداي بوسه اي مانده ام
مرا با بوسه اي متولد كن

مهرداد اکبری

دلنوشته های مهرداد اکبری...
ما را در سایت دلنوشته های مهرداد اکبری دنبال می کنید

برچسب : تولدی دوباره,تولدي دوباره,تولدی دوباره در میانسالی,تولدی دوباره کن,تولدی دوباره,فروهر,تولدی دوباره شعر,تولدی دوباره جادوگری,تولدی دوباره جادوگر,تولدی دوباره مجله,تولدی دوباره معتادان, نویسنده : mehrdadakbari2000a بازدید : 208 تاريخ : چهارشنبه 7 مهر 1395 ساعت: 16:35


هقتم مهر ماه بود
آهنگ زرد پاییز
در گوش چنارها رخنه کرده بود
داشت باران می بارید
که من از میان اشک های مادرم،
چهره مبهم زندگی را بوسیدم
و بی خبر از کنایه ی باد
به آسمان پر راز و رمز، سلام کردم
امروز هم
هفتم مهر ماه است
باران می بارد
مادرم دریایی ست
به آسمان، سلام می کنم
و باز هم چهره ی مبهم زندگی را می بوسم!

مهرداد اکبری

دلنوشته های مهرداد اکبری...
ما را در سایت دلنوشته های مهرداد اکبری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehrdadakbari2000a بازدید : 238 تاريخ : چهارشنبه 7 مهر 1395 ساعت: 0:13

 

آن سال ها
خسته که می شدیم
در سایه سار درخت های خانه ی قدیمی به خواب می رفتیم
خواب رویاهای شیرین و
آسمانی پر ستاره می دیدیم
دریغ که
ضربان نبض کودکی مان شکست
نه ماهی به حوض ماند
و نه ترانه ای از خلوت آن کوچه !
دیگر عطر هیچ گلی پشت دیوار خانه قدیمی نمی شنوم ...

مهرداد اکبری

دلنوشته های مهرداد اکبری...
ما را در سایت دلنوشته های مهرداد اکبری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehrdadakbari2000a بازدید : 159 تاريخ : سه شنبه 6 مهر 1395 ساعت: 13:32

 

پروانه از خواب پیله برخاسته است
اقاقی ها،
میلادش را جشن می گیرند.
دریغا پروانه ی بی خبر
ای کاش می دانستی
بنفشه ها چند روزی در بهار می رویند...!

مهرداد اکبری

دلنوشته های مهرداد اکبری...
ما را در سایت دلنوشته های مهرداد اکبری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehrdadakbari2000a بازدید : 204 تاريخ : سه شنبه 6 مهر 1395 ساعت: 13:32